آخرین مطالب
امکانات وب
همیشه میگفتی نوشته هامودوست داری.. نوشته هایی که برای تو مینویسم اما... این بار میخام بنویسم نه بخاطر تو بلکه بخاطر تسکین دل بیمار و پراز دردم تا بفهمی که با رفتنت ونبودنت تو این لحظه ها وروزها چی داره به من میگذره... کاش بودی ومیدیدی که چطو ثانیه به ثانیه نبودنت وجودما میسوزونه وقلبم را به درد میاره... مژده ...چه اسم زجر آوری.... همیشه حتی اسمت واسم آرامش بود اما الان حتی اسمت داغونم میکنه...
وجودما پر درد میکنه...
پرتنهایی آخه نامرد چطور دلت اومد اینجوری بزاری و بری... چطور دلت اومد منو این همه تنهایی را ول کنی وبری ؟
تو که میدونی این روزا من چه عذابی میکشم آخه چطور دلت اومد این کارو باهام بکنی وبری... به همون خالقی که تورا به همین زیبایی خلق کرده سوگند من تورا میبخشم اما این اشک ها تورا نمیبخشن... من تورا میبخشم اما این دلی که با رفتنت خون کردی تورا نمیبخشه.. من تورا میبخشم اما این همه تنهایی نمیتونن تورا ببخشن ...
میفهمی چی میگم فرشته نامهربونم... آخه دیگه چقدر......؟
چقدر تو سوگ دوریت و خاطره هات سوگواری کنم؟ چقدر؟
کم آوردم میفهمی؟ کم آورم....
تولدت مبارک عزیزم......برچسب : چرا؟,چرا؟ محض ارا,خدایا چرا؟,جوانان چرا؟,آخه چرا؟,خدا چرا؟,میدونی چرا؟,کافه چرا؟,دروغ چرا؟,واقعا چرا؟, نویسنده : h-m-1372a بازدید : 263